مدیریت موثر یا منتظر؟ (بخش دوم)
آیا داشتن انگیزه، تجربه و اطلاعات فنی، برای شروع یک کسب و کار کافیست؟
اکثر افرادی که امروز صاحب یک کسب و کار هستند، در یک مقطع زمانی برای دیگران کار کرده اند. انسان ذاتا موجودی استقلال طلب و خواهان آزادی عمل است. به همین دلیل کار کردن برای دیگران تا زمانی جذاب و هیجان انگیز است که چیزی برای یاد گرفتن و کنجکاوی وجود داشته باشد. به همین دلیل کارمندان بلافاصله بعد از کسب مهارت های فنی؛ به استقلال شغلی و راه اندازی کسب و کار شخصی خود فکر می کنند.
فارغ از این که جسارت و قدرت ریسک پذیری در فردی وجود داشته باشد یا نه؛ عموما حس استقلال در ذهن افراد شکل می گیرد. خصوصا اگر ارتباط عاطفی و دوستانه ای در محیط کار وجود نداشته نباشد؛ میزان ریزش و از دست دادن افراد متخصص، به نسبت بالاتر می رود.
میل به استقلال شغلی
اگر شما هم چنین تجربه ای داشته اید حتما به خاطر دارید که آن روزها چه غوغا و اشتیاقی در درونتان موج می زد و همین انرژی فوق العاده باعث شد حرکت کنید و کسب و کار شخصی تان را راه اندازی کنید.
نکته مهمی که در این بخش قصد بررسی آن را دارم دقیقا از همین نقطه شروع می شود. یک فرد با انگیزه، با تجربه فنی بالا و کوهی از دانش و تجربه، مکانی را اجاره کرده و با خوشحالی زیاد این اتفاق بزرگ را جشن می گیرد. اما سوال اینجاست: آیا داشتن انگیزه، تجربه و اطلاعات فنی، برای شروع یک کسب و کار کافیست؟
پاسخ خیر است. زیرا فردی که از وضعیت کارمندی به وضعیت کارفرمایی ارتقاء پیدا می کند نیاز به دانستن دانش و مهارت های مختلفی است که نبود هر کدام می تواند قطار آرزوهایش را به سوی پرتگاه نابودی هدایت کند. به همین سادگی و به همین خطرناکی.
حتما شما هم افراد بسیاری را دیده اید که در کسب و کار شخصی خود، علی رغم داشتن انگیزه های بالا و اطلاعات فنی کافی، سرنوشتی جز شکست و ناکامی نداشته اند. آمار جالبی از کشور انگستان نشان می دهد که از هر 100 کسب و کاری که راه اندازی می شوند بعد از گذشت 10 سال فقط 4 تای آنها باقی مانده اند. و این یک هشدار کاملا جدی است.
داستان از اینجا شروع می شود
نکته اینجاست که همه کارمندان بعد از ورود به دنیای کارفرمایی؛ چندین نقش جدید پیدا می کنند که اغلب تا پیش از به استقلال کاری، حتی به آن نقش ها فکر هم نکرده بودند. به عنوان مثال:
یک کارمند خوب را از کجا باید پیدا کنم؟
چرا کارمندی که استخدام کرده ام دیگر مثل روزهای اول انگیزه ندارد؟
میزان ارتباط من با کارمندانم(به عنوان مدیر) خشک و رسمی باشد، یا صمیمی و دوستانه؟
چرا مشتری هایم کم است؟ با اینکه از صبح تا شب کار می کنم اما درآمدم دلچسب نیست؟
بیشتر درآمدم صرف هزینه های کسب و کارم می شود و برای خودم چیزی نمی ماند.
عجیب است مردم جنس بی کیفیت رقیبم را می خرند و تبلیغات من جواب نمی دهد؟
نبود مهارتهایی کلیدی، هزاران سوال بی پاسخ و هجوم استرس های دیوانه کننده که به مرور باعث افت انگیزه و مشکلات روحی و جسمی برای فرد خواهد شد. بعد از مدتی همان فرد با انگیزه، در باتلاقی فرو می رود، که به دست خودش ساخته است. همه اینها یک دلیل کلی دارد و آن عدم آگاهی به علم مدیریت در کسب و کار است. مدیریت به واقع یک علم بزرگ و سرنوشت ساز است.
آینده شغلی خود را تضمین کنید
فراگیری مهارت های لازم در زمینه مدیریت و علوم وابسته به آن، بر همه مدیران کسب و کار واجب است. مدیران باید بدانند که امروزه بالا بردن میزان دانش تخصصی، تضمین کننده آینده هر کسب و کاریست. پیشگیری از آسیب هایی که در این مبحث به آنها اشاره شد، برای هر شغلی نقش حیاتی دارد. شاید خیلی ها به دلیل عدم آگاهی به نقش علم در موفقیت کسب و کارها اعتقادی نداشته باشند. اما به عقیده من آشنایی با اصول مدیریت، مهم ترین سرمایه گذاری برای همه مدیران محسوب می شود.
از همراهی شما تا انتهای این مطلب سپاسگزارم. لطفا با توجه به مطالب این بخش بررسی کنید و ببینید آیا با چنین مشکلاتی دست به گریبان بوده یا هستید؟ در صورتی که نیاز به مشورت در این زمینه داشتید، در بخش خدمات سایت و گزینه مشاوره فرم مریوطه را تکمیل بفرمایید. کارشناسان ما در اولین فرصت با شما تماس خواهند گرفت.
شاد و تندرست و موفق باشید
مهدی معمارنژاد
مطالعه بخش اول این مقاله
درباره مهدی معمارنژاد
من مهدی معمارنژاد هستم. مشاور و مدرس کسب و کار در اهواز و استان خوزستان. دارای مدرک هیپنوتیزم اریکسونی و ان ال پی از موسسه بادی اند مایند فرانسه. در زمینه مشاوره، آموزش و کوچینگ کسب و کار فعالیت جدی و موثر دارم. به کسب و کارهای زیادی کمک کردم که رشد کنند.
نوشته های بیشتر از مهدی معمارنژاد
دیدگاهتان را بنویسید